جدول جو
جدول جو

معنی بادله دره - جستجوی لغت در جدول جو

بادله دره(دِ لِ دَ رِ)
دهی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 39هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و 3هزارگزی جنوب رود خانه نکا واقعست. سرزمینی است کوهستانی دارای جنگل با هوائی معتدل مرطوب. دارای 50 تن سکنه میباشد که به لهجۀ مازندرانی سخن میگویند. آبش از چشمه و محصولش غلات، ارزن، لبنیات و شغل مردمش زراعت و مختصری گله داری است. صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
بادله دره
دره ای در بخش یانه سر منطقه هزارجریب بهشهر، از ارتفاعات
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ لِ)
دهی است از دهستان پشتکوه سورتجی بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری. در 36هزارگزی خاور کیاسرقرار دارد. منطقه ای است کوهستانی سردسیر با 640 تن سکنه که بلهجۀ مازندرانی تکلم میکنند. آبش از چشمه سار و محصولش غلات و ارزن و شغل مردمش زراعت و حشم داری و مکاری و صنایع دستی زنانش شال و کرباس و گلیم بافی و راهش مالرو میباشد. عده ای از مردان زمستان برای تأمین معاش بحدود نکا و بهشهر بکارگری میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). و رجوع به سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو چ 1342 هجری قمری ص 123 شود
لغت نامه دهخدا
(زَ نَنْ دَ / دِ)
آنکه با تار نقره (بادله) لباس دوزد
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ / دَرْ رِ)
دهی است از دهستان نیم بلوک بخش قاین شهرستان بیرجند در 51هزارگزی شمال باختری قاین. منطقه ای است کوهستانی با آب و هوائی متعدل و 40 تن سکنه. آبش از قنات است. محصولش غلات و زعفران میباشد. شغل مردمش مالداری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(اَلْ لاه دَ رَ)
دهی است از دهستان سارال بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج، در سه هزارگزی جنوب دیواندره و نه هزارگزی باختر شوسۀ سنندج - دیواندره. کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 350 تن سنی هستند و به کردی سخن میگویند و آب آن از رودخانه و چشمه، و محصول آن غلات، حبوبات و لبنیات، و شغل مردم زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. این ده در دو محل بفاصله 4 هزارگزی واقع است و بنام بالا و پائین نامیده میشود. سکنۀ پائین 180 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ / دِ)
می دهنده. شراب دهنده. می گسار. ساقی:
پرستندۀ باده راپیش خواند
بچربی فراوان سخنها براند
بدو گفت کامشب توئی باده ده
بطائر همه بادۀ ساده ده.
فردوسی
لغت نامه دهخدا